سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مصطفی و علی

پنج شنبه 86 خرداد 31 ساعت 5:51 عصر

 

ای علی ،همیشه فکر میکردم که توبرمرگ من مرثیه خواهی گفت وچقدر متاثرم که اکنون من بر تو مرثیه میخوانم...

ای علی،من آمده  ام که برحال زار خودگریه کنم ...زیراتوبزرگتر ازآنی که به گریه ولابه ما احتیاج داشته باشی...

ای علی، تو نماینده به حق محرومین وزجردیدگان  تاریخی ومن ناله دردمندان را از حلقوم تو میشنوم...

براستی قلم عاجز است تاشرح مردانی را بگوید که تاریخ را تسخیرکردند و زندگی را به  ریشخند  گرفتند و از مرز قیودگذشته وبه عالم وارستگی رسیدند... فناءفی الله شدند...

براستی اینان که بودند،چه سودایی درسر داشتند وطالب چه امری بودند؟چرانتوانستند مانند خیلی روشنفکران بیدرد که تامدرک وعنوانی گرفتند به آخور خواب وخوراک پناه بردند وبه ملت وجامعه ودین وآرمانها پشت نمودن، یکی در مزینان وسبزوارو تهران وپاریس ودیگری در آمریکاو مصر وفلسطین ولبنان و دهلاویه...

امابازهم درمیان این دو عاشق علی از مصطفی مظلوم تراست...چراکه زمان به مصطفی فرصت دادتا مقداری ازشایعات وسخن پراکنی های متحجرین ومنافقین را جواب گویدوسرباز خمینی کبیر(ره) شود،ولی علی اینگونه نبود...بازار شایعات وتهمت ها  اینقدر زیاد بودکه تا آخر هم فرصت نیافت  خود را تبرعه کند، تهمت  های به دور از منطق علی راچنان موردهتک وفحاشی قرار داد که تا آخر هم فرصت نیافت خود را ازباراین همه تهمت بزداید.

 

علی ای که به ما آموختی سربر در گلین خانه (علی (ع )وفاطمه(س))بگذاریم وازدردهایی که درطول تاریخ برتشیع گذشته است زار زار بگریم... یادعلی بخیر...ویادمصطفی نیز بخیر... که دراوج زندگی و رفاه مادی به یکباره دست از همه چیز شست و وزندگی ساده دنیوی رابرای خود برگزید،یادمصفی بخیر که خسته از دنیارفت،

خدایا دردمندم ..روحم از شدت درد میسوزد قلبم میجوشد،احساسم شعله میکشد وبندبند وجودم از شدت درد صیحه میزند...خسته شده ام ،پیرشده ام ،دلشکسته ام ،ناامیدم ،دیگر آرزویی ندارم ،احساس میکنم که این دنیا دیگر جای من نیست باهمه وداع میکنم ،فقط میخواهم با خدای خود تنها باشم...

 

منبع:

_سخنرانی دکترچمران به هنگام خاکسپاری دکترعلی شریعتی

_قسمتی از وصیت نامه دکتر چمران

 

خدایا ما را رهرو راهشان قرار بده! آمین

استفاده از مطلب بالا باذکر منبع بلا مانع است


نوشته شده توسط : طایرقدسی

نظرات دیگران [ نظر]


من و آیت الله مجتهدی تهرانی

پنج شنبه 86 خرداد 17 ساعت 4:4 عصر

سلام وعرض ادب

بعداز یه مدت نسبتا طولانی با رفقا تصمیم گرفتیم بریم منزل شیخ مرتضی زاهد(ره)،منزل ایشون جنوب شهرتهران محله امامزاده یحیی (ع) ،کوچه های باریک وشلوغ وپرجمعیت که که جو غالب مردم،آدم های مذهبی هستند،به رفقا گفتم باور کنید اینجا، توهمین کوچه پس کوچه های به ظاهر تنگ وتاریک آدم بیشتر حضور خدا رو حس میکنه البته اونا هم با نظرمن موافق بودند شاید به خاطر جو سنتی اون منطقه ست، نمی دونم ولی به هرحال این حس رومن تو محله خودمون ندارم ،حالا به هر حال از اینکه بگذریم قرار گذاشتیم اول بریم منزل آقا شیخ مرتضی زاهد(ره)و نماز هم بریم خدمت حاج آقای مجتهدی .درباره آقاشیخ مرتضی زاهد بعدا حسابی خواهم نوشت ولی اینو بدونید که ایشون از اولیای خدا درتهران بودند که بارها خدمت امام زمان (عج)مشرف شده بودند درحال حاضرهم نوه ایشون یعنی جناب آیت الله جاودان در منزل خودآقاشیخ چهارشنبه هر هفته مجلس روضه دارند یه خونه قدیمی بامعماری کاملا سنتی (یادم رفت عکس بگیرم هفته بعد حتما عکس میگیرم)این همون خونه ای که امام زمان (عج)چندین بار اینجا تشریف اوردند باور کنید آدم تو این خونه حضور حضرت رو حس میکنه درمورد آیت الله جاودان هم باید بگم ایشون هم از آخوندهای فرهیخته ای هستند که مدت طولانی شاگردآیت الله حق شناس بودند (راستی حال آقا حق شناس خیلی وخیمه، درحال حاضرهم در بیمارستان بستری هستند،دعا کنیم خدا ایشون رو از ما نگیره)حالا درباره شیخ مر تضی زاهد بعدا خواهم نوشت. 

 القصه روضه که تموم شدحدودا 10 دقیقه تااذان مغرب مونده بودبچه ها گفتند بریم نماز مدرسه آیت الله مجتهدی تهرانی ،من گفتم فکر نمیکنم آقا حالشون خوب باشه ونماز بیایند،تودلم گفتم این همه راه کوبیدیم اومدیم خداکنه آقا تشریف بیارند

مدرسه آقای مجتهدی دوسه تاکوچه بالاتر از منزل آقاشیخ مرتضی زاهد است،وقتیوارد مدرسه شدم از دو سه تا طلبه سوال کردم آقا تشریف میارند گفتند بله الان هم داخل نشستند ومنتظر نمازند. باورکنید خیلی خوشحال شدم شاید باورتون نشه هروقت میرم خدمتشون روحیه میگیرم یه جورایی شارژ روحی میشم بااون چهره نورانی با اون لبخندها وشوخی های معصومانه وبا اون حرف هایی که هر کلمه اش هزار تا نکته داره.خدا ایشون رو هیچ وقت ازما نگیره آمین !

نماز مغرب وعشا رو به جماعت ایشون خوندیم بعد ایشون منبر رفتند ومن شروع کردم نوشتن ،جاتون خالی تا آخر منبر باشوخی های حاج آقا کم مونده بود از خنده پس بیفتیم.

  

بحثشون درباره پرخوابی بود (قابل توجه رفقایی که زیاد میخوابند)حاج آقا فرمودند:یکی از اعمال زشت وقبیح پرخوابیست،عامل زیادپرخوابی پرخوریست کسانی که زیاد میخورند معمولا آدم های پرخوابی هستند ،طلبه ها باید از امام(ره)یادبگیرند ایشون درشبانه روز 4ساعت میخوابیدند.خواب زیادانسان را ازعبادت غافل می کند وباعث سستی درواجبات می شود ،پرخوابی نماز شب راکه جای خود دارد انسان را از نماز صبح هم می اندازد ،شب احیا ماه رمضون بعضی ها تاصبح تخت میخوابند،یادش بخیر شیخ علی اکبر برهان تو یکی ازهمین شب های قدر می فرمودند:اینقدر بخوابید که بدنتون تو قبر بپوسه.

خواب زیاد توهمین دنیا آثار جبران ناپذیر داره یکی از مهمترینش اینه که عمر آدم رو ضایع می کنه یعنی عمرآدم بی برکت میشه(بخور وبخواب کارمنه الله نگهدار منه )یکی دیگر از مضرات پرخوابی فراموشیه(یکی از علما اسم خودش هم یادش رفته بود هرچی فکر کرد اسم خودش یادش نیومد تا اینکه رفت نامه ای رو که براش فرستاده بودند رو نگاه کرد فهمید اسمش شیخ حسینه)حضرت سلیمان ابن داود از انبیائی بودند که سلطنت داشتند به خاطر همین ازهمه انبیاءدیرتر وارد بهشت میشوند بله، مگه سلطنت الکیه؟حساب وکتاب داره.مادر سلیمان به سلیمان گفت: پسرکم ازپرخوابی دوری کن انسان پرخواب در قیامت فقیر وارد محشر می شوداز اویس قرنی(ره) روایت است که فرمود: خدایا پناه می برم به تو از چشم پرخواب وشکمی که سیرنمی شود.یکی گفت:برو زود بخواب تافردا دیرتر بلندشی بعضی ها اینطوریند دیگه.در معراج السعاده آمده است که:شکم انسان را هیچ چیز پر نمیکند مگرخاک گور.الله اکبر پناه میبریم به خدا.

از امام صادق (ع)روایت است که خوابیدن در بین الطوعین یعنی خواب بعد از نماز صبح برکت را اززندگی انسان میبرد ولی خواب پیش از ظهر خواب قیلوله،باعث نشاط است وباعث برکت و بی نیازیست.خواب زیاد دین ودنیا را می برد ود روایت است که خدا انسان پرخواب رو دشمن می دارد.از پیغمبر(رضوان الله)روایت است که فرمودند یاعلی (ع)خدا سه گروه را نفرین میکند یک انسانی که تنها میخورد،دو،انسانی که تنها مسافرت میرود وآنانی که زیاد وتنها می خوابند.

انسان ها4 نوع خواب دارند:انبیاءبه پشت می خوابند،مومنین به پهلوی راست ،منافقین وکفار به پهلوی چپ و دمر خوابیدن مخصوص شیطان است خدای نکرده هیچ وقت دمر نخوابید کار خیلی زشتیست .خوب برا امشب دیگه کفایت میکنه>خدایا ما رو از شب زنده داران درگاهت قرار بده.

من که خودم خیلی استفاده کردم انشا الله که شما هم استفاده کرده باشید

                                                             (راستی عکس دوم رو خودم گرفتم)

(ضمنا متن سخنرانی حاج آقا همون طور که خودشون بیان کرده بودند به صورت محاوره وعامیانه نوشته شده است )

       واقعا شب پربرکتی بود برای من، خدایا ما را عامل به گفتار علما قرار بده آمین!


نوشته شده توسط : طایرقدسی

نظرات دیگران [ نظر]


برای حضرت روح الله

دوشنبه 86 خرداد 14 ساعت 6:33 عصر

ای چشم انداز روشن خدا،ای ارتفاع بلندنماز،ای صبورسترگ،ای سپیده تر از سپیده،ای خمینی بزرگ!

آن روز که در کوچه باغ های یآس ،ناامید وسرگردان در جستجوی قطره ای آب،کشتزارخشک وقحطی زده اندیشه راتسلی میدادیم،وجسم هامان درجستجوی روح ،کوچه پس کوچه های مرگ راپرسه میزدودستهامان به امید دستی مهربان درانتظاری عبث و بیهوده خشکیده بود و دلهامان جولانگاه هوی وهوس گردیده بودآن هنگام که قفس درقفس بود وآفتاب حقیقت درحجاب،وبغض دیرینه فریاد از یادمان برده بود وبوی تعفن دنیامان فضا را آکنده ساخته بود...

آری درهمان اوقات بی حاصلی که جز عصیان بر دل هامان فرمان روانبود ومارا فکر پرواز هم در سر افسانه ای بیش نبود این تو بودی که آموختی به ما رسم پرواز را ....

تو آن چشمه سار نور بودی که در روزی  به بزرگی تاریخ بر افق مه گرفته ماطلوع کردی وبغض کهنه ما را شکستی چو زنجیر ازپایمان گسستی وما را رسم عاشقی آموختی .

توآمدی وچگونه زیستن وچگونه مردن رابرایمان هجی کردی.توآسمان گونه شکافتی وما را زمین گونه گستراندی،توآمدی وبا آمدنت مهجوریت قرآن راپایان دادی وبه عاشورای درون هویت دادی ..

اینک تونیستی تادرفراق چشمانت، درلبخند نگاهت ودرقامت بلندت خودرابیابیم اما بدان هر تپش قلب ما،گواه بودن توست چراکه تو روحی دمیده برجسم وجان هستی مایی. توهستی وحضور مبارکت درتمامی لحظه ها جاریست.

         ( خدایا مارا باخمینی (ره)وقبیله اش محشور فرما آمین)مدیر وبلاگ

                         استفاده از نوشته بالا با ذکر منبع بلامانع است

این شعرهم  واقعا زیباست ولی شاعرش  نمیدونم کیه: 

عاشق (خم)خانه رامقصد (می) است

                           عارفان را شور ومستی از(نی) است

بر خمینی عاشقم زیراکه او

          هم(خم) است وهم( می) است و هم (نی) است

 


نوشته شده توسط : طایرقدسی

نظرات دیگران [ نظر]


گناه مادرسادات چه بود؟

سه شنبه 86 خرداد 8 ساعت 2:48 عصر

آیا کسی توانسته است غم فاطمه (س)رادرسوگ پدر به تصویر بکشد.جزناله های بیت الاحزان فاطمه (س)؟

آیاعارفی توانسته دراین اندوه جگر سوز مرثیه بسراید؟

آنچنانکه ازعمق رنج آدمی درچروک های پیشانی علی (ع)خبردهد و وسعت غم های خلقت را در پهنای اشک علی(ع) بشناسد .جزبا اشک علی (ع)؟

سوز اشک های فاطمه ،هنوز پای عارفان را دربیت الاحزان سست می کندو کمر ابرار را می شکند وآتش به جان اولیاء الله می اندازد .

معاذ الله که رحشه هیچ قلمی بتواند با اشک سوزناک علی (ع)به هنگام شستن پیکرفاطمه برابری کند، کجاست اسماء؟

   یازهرا هنوزصدای ناله ات ازمدینه دلها به گوش میرسدو بقیع احساسمان از بوی غربت تو پر می شود.

هنوز هر غروب ،سرخی خونت را درشفق دیدگان اشکبارشیعیانت نظاره گریم.

هنوز بادیدن فرزندانت ،عشق به کوثردرجانمان می جوشدوخاطره غربت یتیمانت، سادات شهر مدینه حسنین(ع) وزینبین(س) برایمان تداعی می شود.

                                      بازهم فاطمیه آمد

وماچشم انتظار قدوم منتقم آل عبا هستیم . تادررکابش حریم ولایت را پاس داریم وخون شهیدان این راه رااحیا کنیم.

از تو می خواهیم تا بار دیگرهمچون آن غروب غمبارمدینه ،دستی برآسمان برداشته ورحق رهروان راستینت،فرزندان دل سوخته ات وعلمدار این انقلاب فرزند خمینی کبیر(ره)مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله خامنه ای را دعاکنی.

حال ما،درعزای مادر سادات به سوگ منشینیم وبا نجوای علی (ع)با اشک های حسنین(ع)وزینبین(س) وباناله های یوسف فاطمه(عج)درفراق مادرپهلوشکسته هم ناله وهمنوا میشویم.

(خدایا مارا فاطمی بمیران آمین (مدیر وبلاگ طایرقدسی)

          استفاده از نوشته بالا با ذکر منبع بلامانع است

 


نوشته شده توسط : طایرقدسی

نظرات دیگران [ نظر]


اختتامیه راهیان نور

شنبه 86 اردیبهشت 29 ساعت 3:6 عصر

سلام  جای همتو ن سبز  مشهد بودم  هفته پیش آقا طلبدمون رفتیم  تاز همین امروز برگشتم  اخ  اخ اخ  خیلی  باصفا بود نایب زیاره همه رفقا بودیم ، از این که  چندوقتی نتونستم بیام به روز کنم. معذرت..  سرم خیلی شلوغه

القصه   جمعه هفته ای که گذشت اختتامیه راویان وخادمان شهدا‍‍‍ ‍‍، تو قم (مدرسه امام خمینی )بود  راستش فکر نمی کردم  برنامه  ها شون اینقدر خوب باشه  ،دکتر آقا مرتضی تهرانی صحبت کردند نکته هایی خیلی جالبی فرمودند یه نکته ای  فرمودند که واقعا ذهنمو مشغول کرده  این که عند ربهم یرزقون  یعنی چی ؟  واقعا یعنی چی  ؟ حالا شاید بعدا اگه وقت کردم  در مورد این موضوع بنویسم که واقعا جای تعقل وتفکر وتامل داره...

بعد  حاج  حسین یکتا مسئول  کل ستاد  اومدند یک توضیح اجمالی در مورد راهیان نور امسال دادند واین که شاید تو ما ه آینده بچه های کل ستاد یک دیدار با آقا داشته باشند گفت داریم پیگیری هاش رو میکنیم خدا کنه بشه  .بعدش هم از قول استادنا (حاج محمد اکرمی  )دو سه تا خاطره توپ از شهید عبدی گفت .

ازاین که بعد از یه مدت طولانی بچه هارو دیدم خیلی خوشحال شدم .

 به در خواست بچه ها یه سری از عکس های منطقه  رو گذاشتم ‍،ان شا الله بقیه اش رو هم بعدا میذارم . 

این عکس تو مقر امام علی (ع)‍،بچه های تیم خودمون هستند ازسمت چپ(حاجی کاظمی (سرتیم) سجاد ،یه بنده خدا، حاجی رفیعی،حاج امیر ‍، آخری هم سید شهاب )

 

 

 

 

 

 

 

اینم عکس یه بنده خدایی تف به ریا اخ اخ اخ

 

این هم عکس صبح گاه داخل حیاط بیمارستان صحرایی امام علی (ع) که زائرین دارند آماده میشند برای بازدید از مناطق

این هم یه عکس دیگه از بچه ای خودمونه تو بیمارستان صحرایی امام حسین(ع).ازسمت راست :سلمان (جیگر) حاجی کاظمی،  اونی که پشت سر کاظمی ایستاده یکی از بچه های زائر،بعدیش حاج حامد حجازی مسئول ستاد شهید آوینی ،بعدیش که تصویرش معلوم نیست ،خودم هم نمیدونم کیه، نفر بعد  عزیزدلم  که پیشونی بند بسته مرتضی ست،بعدی اسماعیل از برو بچ خادم، بعدیش هم  که چفیه بسته سرش یه بنده خداییه ،واخری هم یکی از زائرین هست یادش بخیر...


نوشته شده توسط : طایرقدسی

نظرات دیگران [ نظر]


<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سال های دور از خانه1
همت.... حاضر!
[عناوین آرشیوشده]