سفارش تبلیغ
صبا ویژن

راوی جبهه ندیده1

یکشنبه 86 فروردین 19 ساعت 12:7 صبح

انشاءالله اگه خدا بخواد می خوام خاطرات چند وقتی که تو منطقه به عنوان راوی(تف به ریا) بودیم رو براتون بنویسم .روز اعزام ،ا وایل اسفند 85  قرار بود همه بچه های تیم راوی ها و بچه های خادمی که می خواستن برن منطقه راس ساعت    30/7شب میدون روح الله قم باشند. من هم حدود ساعت 2 ازتهران حرکت کردم سمت قم‍‍‍‍، جاتون خالی رفتم زیارت بی بی معصومه (س) ونماز مغرب وعشا رو خوندم و حرکت کردم سمت میدون روح الله ، پرسون پرسون  رفتم سمت میدون فاصله حرم تا میدون  زیاد نبود  پیاده راه افتادم  10 دقیقه ای رسیدم میدون  مثل اینکه زود رسیده بودم ، یه پونزده شونزده تا آقا بودن یه شصت هفتاد خانوم ، اطراف میدون پخش بودن و اتوبوس ها همه دور میدون پارک بودن ،رفتم پیش بچه ها ویه سلام علیکی کردیم  دوسه تا از بچه های آشنا بودن سر صحبت رو بازکردیم شما امسال کجایی  اکثران می گفتن خادم هستن (نیروهایی که ازطرف ستادراهیان اعزام می شدند سه دسته بودند  یه دسته خدام بودند که داخل یادمان ها و مقر اسکان زائرین مستقر می شدند وتا آخر دوره باید همون جا می موندند که اکثر نیروهایی که اون شب اومده بودند، خادم بودند یه دسته ماها بودیم که تیم هدایت کاروانها وروایتگری رو به عهده داشتیم  ویه دسته بچه های سیره تفحص شهدا که ملبس ((یعنی با لباس روحانیت ))کا رفقط روایتگری وتبلیغ رو داشتن  که به ماها کمک میکردن ،حالا توضیحات کامل رو  بعدا میدم براتون )خلاصه ‍،کم کم بچه هاداشتند از گوشه کنار میومدن حدودا بعداز 20 دقیقه میدون پرشده بود از خواهرها وبرادرهایی که می خواستن اعزام بشن سمت منطقه ،منظره خیلی دیدنی  بود ،انگار سال شصت وچهاره و بچه دارن اعزام میشن منطقه برای عملیات، حال وهوای خیلی باحالی بود ‍من عضوتیم حاج آقای کاظمی بودم حالا تواون شلوغی حاجی رو چه جوری باید پیدا میکردم خودم مونده بودم بالاخره باهزارزحمت حاجی رو پیدا کردم روبوسی وحال وحوال گفت برو بشین تو اتوبوس بچه های تیم ماهم رفتیم نشستیم. تواتوبوس بچه هارو دیدم وحال احوال خلاصه سرتونو درد نیارم قرار بود ساعت 30/7 حرکت کنیم ساعت 30/8حرکت کردیم تو اتوبوس مسئول امار اومد بالا و اسم بچه ها رویکی یکی واینکه عضو تیم کی هستند روپرسید و وارد لیست کرد امسال من تو ستاد شهید آوینی بودم (ستادراهیان نورامسال فکر کنم 3تاستاد داشت ستادشهیدآوینی ستادشهید صیادشیراز ی وستاد شهید بقایی ‍،ستاد شهید صیادشیرازی مقرهاشون یعنی اسکان زائرینشون سه جا بود دژ خرمشهر،  پادگان حمید ومیشداغ. ستادشهیدبقایی ،بیمارستان سوم خرداد خرمشهر،اردوگاه شهیدفرجوانی واردوگاه کرخه وستادشهیدآوینی که ما بودیم بیمارستان صحرایی امام علی(ع) آبادان ،بیمارستان صحرایی امام حسین(ع)وبیمارستان صحرایی امام حسن(ع) بود)توهرکدوم ازاین ستادها یکسری بچه ها به عنوان خادم ویه سری به عنوان بچه های تیم روایتگری وهدایت کاروان ها حضور داشتند هرستاد4الی 6 تا ،تیم داشت که هر تیم 6 الی 7نفرکه اکثران هم بچه های طلبه بودند . ادامه دارد...


نوشته شده توسط : طایرقدسی

نظرات دیگران [ نظر]



لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سال های دور از خانه1
همت.... حاضر!
[عناوین آرشیوشده]