ای چشم انداز روشن خدا،ای ارتفاع بلندنماز،ای صبورسترگ،ای سپیده تر از سپیده،ای خمینی بزرگ!
آن روز که در کوچه باغ های یآس ،ناامید وسرگردان در جستجوی قطره ای آب،کشتزارخشک وقحطی زده اندیشه راتسلی میدادیم،وجسم هامان درجستجوی روح ،کوچه پس کوچه های مرگ راپرسه میزدودستهامان به امید دستی مهربان درانتظاری عبث و بیهوده خشکیده بود و دلهامان جولانگاه هوی وهوس گردیده بودآن هنگام که قفس درقفس بود وآفتاب حقیقت درحجاب،وبغض دیرینه فریاد از یادمان برده بود وبوی تعفن دنیامان فضا را آکنده ساخته بود...
آری درهمان اوقات بی حاصلی که جز عصیان بر دل هامان فرمان روانبود ومارا فکر پرواز هم در سر افسانه ای بیش نبود این تو بودی که آموختی به ما رسم پرواز را ....
تو آن چشمه سار نور بودی که در روزی به بزرگی تاریخ بر افق مه گرفته ماطلوع کردی وبغض کهنه ما را شکستی چو زنجیر ازپایمان گسستی وما را رسم عاشقی آموختی .
توآمدی وچگونه زیستن وچگونه مردن رابرایمان هجی کردی.توآسمان گونه شکافتی وما را زمین گونه گستراندی،توآمدی وبا آمدنت مهجوریت قرآن راپایان دادی وبه عاشورای درون هویت دادی ..
اینک تونیستی تادرفراق چشمانت، درلبخند نگاهت ودرقامت بلندت خودرابیابیم اما بدان هر تپش قلب ما،گواه بودن توست چراکه تو روحی دمیده برجسم وجان هستی مایی. توهستی وحضور مبارکت درتمامی لحظه ها جاریست.
( خدایا مارا باخمینی (ره)وقبیله اش محشور فرما آمین)مدیر وبلاگ
استفاده از نوشته بالا با ذکر منبع بلامانع است
این شعرهم واقعا زیباست ولی شاعرش نمیدونم کیه:
عاشق (خم)خانه رامقصد (می) است
عارفان را شور ومستی از(نی) است
بر خمینی عاشقم زیراکه او
هم(خم) است وهم( می) است و هم (نی) است
نوشته شده توسط : طایرقدسی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ