سلام وعرض ادب (اولش بگم حال وحوصله متن ادبی نوشتن نداشتم متن زیر هم از سر دلتنگی نوشتم وبس)
دیشب شب آخر هیئتمون بود یعنی شب وداع با فاطمیه ، خیلی دلم گرفته ،همچین که فاطمیه تموم میشه انگار غم عالم می ریزه تو دله آدم، نمی دونم شما اینجور هستید یا نه ؟ولی به نظر من فاطمیه حال وهواش با بابقیه ما ه ها فرق داره یه جورایی بوی غربت میده ،داشتم چند روز پیش به رفقا میگفتم به نظرمن مشتری های فاطمیه با همه فرق دارن ،ماه رمضون و ماه محرم اکثر مردم میان ولی فاطمیه واسه هر کس نیست ،دعوت نامه میفرستند این مساله رو من واقعا حس کردم به قول معروف مجلس خصوصیه .
چند هفته قبل ازفاطمیه رفته بودیم خدمت حاج آقا وحید(خراسانی )ایشون چقدر تاکید میکردن که مجالس فاطمیه رو با شکوه برگزارکنید میفرمودن:باید عاشورایی دیگه بشه فرمودند: آقا امام زمان(عج) خیلی رو این مساله تاکید دارند یه حرفی ایشون زدند که واقعا دلمون خیلی خیلی سوخت فرمودن خیلی ها نمی دونند که مادرمارو شهید کردند البته تو این چندساله مراسم فاطمیه واقعا هم خوب تبلیغ میشه وهم خوب تقریبابرگزار میشه ولی به نظر من هر کاری بکنند بازهم فاطمیه غریبه.....
میدونیدبرا چی میگم بازم غریبه؟ چون تو همین تهران ایام شهادت خودم با چشای خودم ماشین عروسایی رو میدیدم که صدای نعره ها وپایکوبی هاشون خیابون برمی داشت نه قط این قضیه باشه ها! نه خیلی بیشتر ازاین حرفاست که خودتون هم شاید بدونید.
دیشب استادنا(حاج محمد اکرمی )یه نکته جالبی فرمودند:که بعد ها مشخص خواهد شد اونایی که فاطمیه اومدند در این خونه چه سودی کردند،میدونید کی معلوم میشه؟ اون موقعی که تو محشر صدا میزنند این الفاطمیون ...
یادش بخیرروزی که اومدیم سیاهی بزنیم به بچه ها گفتم اگه وضو ندارید وضو بگیرید ،نیت کنید بعد سیاهی میزنیم ....
اول فاطمیه با خودم می گفتم خدایا یعنی تواین فاطمیه ما میشیم اونیکه خودت می خوای ؟
یعنی میشه تو این فاطمیه بی بی برا ما دعا کنه ؟
یعنی میشه ماروهم قاطیه خوباشون بخرند؟
به قول یه اهل دلی می فرمودند: اینقده فاطمیه ها بیادو ماها زیر خروارها خاک باشیم وحسرت بخوریم.
حالا که فاطمیه تموم شده یه حرف ته دلم مونده میخوام به بی بی بگم . می خوام بگم بی بی جان درسته مهمون های خوبی براتون نبودیم اما تورو به قلب شکسته زینبت تو این روزها ،ایندفعه هم شما مهمون نوازی کنید (شتری دیدی ندیدی)
می خوام بگم خانم :اگه خوبیم اگه بدیم به پاتون نوشته شدیم ،مردم مارو به اسم شما میشناسن، نکنه یه وقتی زبونم لال روتون رو از ما برگردونید....
می خوام بگم بی بی جان از قدیم گفتند مزد کارگر رو تا عرقش خشک نشده بدید ....بی بی جان انا سا ئلکم...
می خوام بگم بی بی جان یه کاری با این دل ما بکن که این دل فقط مال خودت باشه ...
بی بی نکنه حالا که فاطمیه تموم شده ه کاری برای ما نکرده باشی، با امید وارد فاطمیه شده بودیم.....
فاطمیه چقدر خوب بودی ،تازه دل هامان داشت رنگ وبویت را می گرفت چه زود تمام شدی ای ما ه خوب خدا
خدا می داند که چقدر دلتنگت می شوم تا برگردی تو خود می دانی که یک سال انتظارت را میکشیدیم...
ای کاش سال بودی و مابا تو در عزای مادر سادات سالها می سوختیم ...
بی بی دستم به دامان بلندت..............................................
(ببخشید طاقت نیاوردم متن ادبی ننویسم) یا مولاتی یا فاطمه االزهرا اغیثینی
نوشته شده توسط : طایرقدسی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ